|
مجلهای که با ترس از جنگ، مذاکره با ترامپ را توصیه میکرد، پیروزی بایدن را فرصت مذاکره میداند
صدای دشمن تصویر ظریف!
گروه سیاسی: نتیجه انتخابات آمریکا خیلی اهمیت دارد، پیروزی کاندیدای دموکرات یا جمهوریخواه باعث انتخاب استراتژیهای متفاوتی میشود، اگر جمهوریخواهان به قدرت برسند باید با ایجاد ترس از جنگ لزوم عقبنشینی مقابل آمریکا را پذیرفت و اگر دموکراتها راهی کاخ سفید شوند باید برای استفاده حداکثری از این فرصت ایجادشده، عقبنشینی مقابل آمریکا را در دستور کار قرار داد!
این را میتوان خلاصهای از استراتژی رسانههای اصلاحطلب در مواجهه با آمریکا به حساب آورد. معادله تهران- واشنگتن برای آنها تنها یک جواب دارد اما مسیر توضیح آن را بازی «جنگ و صلح» کاخ سفید مشخص میکند. برای نمونه قریب به ۲ سال پیش بود که هفتهنامه «صدا» ارگان حزب اتحاد ملت ایران در میانه زباندرازیهای ترامپ، با اختصاص تصویر صفحه اول خود به پروپاگاندایی برای نیروی هوایی و دریایی آمریکا از تیتر «دوراهی جنگ و صلح» استفاده کرد و حالا پس از شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا با کنار هم قرار دادن تصویر ظریف و بایدن به استقبال انتخابات سال 1400 کشورمان رفته و از تیتر «فرصت ظریف برای ایران» در راستای برجسته کردن فضای انتخاباتی مطلوب خود بهره برده است.
بازی «جنگ و صلح» اصلاحطلبان با آمریکا در شرایطی پیگیری میشود که دولت مورد حمایت آنها در طول 7 سال گذشته سابقه رویارویی با نمادهای جنگ (جمهوریخواهان) و صلح(دموکراتها) آمریکایی را داشته است و به گواه شواهد و سرنوشت نافرجام برجام، با شکست مجموعه سیاستهای خود روبهرو شده است. روحانی در حالی سال92 موفق به کسب آرای عمومی و عزیمت به پاستور شد که در نخستین ماههای ریاست خود در مصاحبهای با اشاره به گفتوگوی تلفنی با باراک اوباما از ۲ صفت «باهوش» و «مودب» در توصیف او استفاده کرد. آغاز دور جدید مذاکرات هستهای و ۳ توافق ژنو، لوزان و وین(برجام) در بازه زمانی کمتر از 2 سال باعث شد جریانهای غربگرا و جراید اصلاحطلب، از دوره اوباما به عنوان یک فرصت تکرارناشدنی یاد کنند. در همان حال بدعهدیهای دولت اوباما در قبال تعهدات برجامی خود باعث شد رئیس وقت بانک مرکزی کشورمان، دستاورد برجام را «تقریبا هیچ» بر شمارد. پایان ریاستجمهوری اوباما و پیروزی دونالد ترامپ اما یک فضای جدید را برای این جریانها فراهم کرد تا این بار با توصیف او به یک خطر استثنایی، از لزوم عقبنشینی در برابر زورگوییهای دولتی که از برجام خارج شده بود بگویند. با این حال قرعه بخت ترامپ تکرار نشد و او در انتخابات ریاستجمهوری اخیر آمریکا بازی را به رقیب دموکرات خود واگذار کرد تا رسانههای اصلاحطلب مجددا نسخه قدیمی خود را این بار به جای پسزمینه جنگی با پسزمینه لبخند منتشر و حتی از او با عنوان «رویای ایرانی آبان99» یاد کنند.
* قمار آمریکایی 1400
اصلاحطلبان که در سایه ناکارآمدی دولت و انباشت نارضایتیهای عمومی در 2 سال گذشته شاهد سقوط آزاد خود در فضای اجتماعی بودند از ماهها پیش سعی کردند با قرینهسازی رقابتهای انتخاباتی آمریکا به فضای داخلی ایران، پیروزی احتمالی بایدن را به عنوان مرحلهای خاص برای احیای مجدد خود استفاده کنند. از همین رو به محض مشخص شدن نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، چهرههای شناختهشده اصلاحطلب و رسانههای این جریان تمام تلاش خود را معطوف به تبدیل این واقعه به فرصتی جدید برای خود کردند. بدین ترتیب آنها که تا چندی پیش وجود ترامپ و زورگوییهایش را به عنوان نشانی برای پذیرش عقبنشینی و قبول مذاکره بدون پیششرط با دولت آمریکا تبیین میکردند، این بار از حضور بایدن به عنوان نشانهای برای بازگشت بدون پیششرط به میز مذاکرات سخن گفتند تا جایی که حمید ابوطالبی، مشاور پیشین سیاسی رئیسجمهور با بیان لزوم درک نگرانیهای آمریکا، مدعی لزوم پذیرش مذاکرات منطقهای برای راضی کردن آمریکا به بازگشت به برجام شد.
در چنین شرایطی هفتهنامه «صدا» در شماره اخیر خود کاندیداتوری ظریف در انتخابات 1400 را تصمیمی راهبردی از سوی اصلاحطلبان توصیف کرد و نوشت: «نگرانی اصلی تکرار همان اتفاق قدیمی است. اینکه این بار هم روی کار آمدن دموکراتها در آمریکا با به قدرت رسیدن یک رئیسجمهور تندرو و راستگرا در ایران همزمان شود و فرصت بایدن تحت تاثیر شعارها و مجادلات همیشگی از دست رود... برای خروج از دور باطل حضور رؤسایجمهور نامتناسب در تهران و واشنگتن، اصلاحطلبان باید با نگاهی واقعبینانه سازمان و گفتمان خود را شکل دهند و پیام ارتباطی مناسبی را به جامعه منتقل کنند». این جریده در حالی با توصیف رای آوردن یک گزینه اصلاحطلب در انتخابات سال آینده، مدعی استقرار رئیسجمهور میانهرو در تهران همزمان با رئیسجمهوری دموکرات در کاخ سفید برای نخستینبار شد که حسن روحانی نیز تجربه چنین امری را داشته و شکست سیاست خارجی او و اثرات جبران ناپذیرش بر فضای اقتصادی کشور نشان از ناکارآمدی این ایده دارد.
با این حال فارغ از اما و اگرهای گستردهای که پیرامون عملکرد اصلاحطلبان در 7سال گذشته مطرح است، نمیتوان نسبت به تلاش این جریان برای تبدیل کردن میدان انتخابات سال1400 به فضایی مشابه سال92 چشمپوشی کرد، آنچنان که حسین مرعشی از اعضای حزب کارگزاران نیز روز گذشته در گفتوگو با روزنامه «ایران» با اشاره به انتخابات سال آینده گفت: «بحث انتخابات 1400 هم حتما محل توجه مخالفان دولت هست. به هر حال هنوز مسأله اصلی در این کشور اقتصاد و تحریم است و این بار هم به نظرم گفتمان محوری رقابت 1400 خواهد بود. برخی منتقدان میترسند که اگر قبل از فروردین یا اردیبهشت اتفاقات مثبتی در حوزه سیاست خارجی و رفع تحریمها به نفع بهبود معیشت مردم بیفتد، موقعیت 1400 را از دست بدهند».
کنار هم قرار دادن این اظهارات و عملیات رسانهای جراید اصلاحطلب نشان از یک عزم جدی برای پیوند دادن بیش از پیش رفتار آمریکا به فضای رقابتهای داخلی ایران دارد؛ قماری که در حداقلیترین حالت خود نیز میتواند شانس جدیدی به اصلاحطلبان در راستای جنگ و صلح بازیهایشان در فضای عمومی بدهد.
ارسال به دوستان
آغاز به کار شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت در جوار مزار سردار سلیمانی
برگ برنده جبهه مقاومت در سینما
گروه فرهنگ و هنر: آیین افتتاحیه شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت، روز گذشته با حضور محدود و حداقلی میهمانان و ادای احترام به مقام شامخ شهید حاجقاسم سلیمانی، در جوار مزار مطهر آن شهید بزرگوار برگزار شد. به گزارش «وطن امروز»، در شرایطی که کرونا باعث شده تا بسیاری از رویدادهای فرهنگی- هنری کشور تعطیل شود، جشنواره فیلم مقاومت نیز همچون چند جشنواره اصلی کشور از جمله جشنواره فیلم کوتاه تهران که مدتی پیش برگزار شد، سعی کرد با محدود کردن برگزاری فیزیکی این رویداد و از طریق استفاده از ظرفیتهایی همچون فضای مجازی، مانع از تعطیلی کامل رویدادهای سینمایی در کشور شود. بخش اول این رویداد همزمان با هفته دفاعمقدس برگزار شد و حالا با آغاز هفته بسیج، بخش دوم این جشنواره نیز در جوار مزار سیدالشهدای جبهه مقاومت، سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی آغاز شده است تا در سردترین روزهای سال 99، جشنواره فیلم مقاومت گرمایی کوچک در دلهای اهالی هنر شود.
* حاجقاسم سلیمانی عمار انقلاب بود
این مراسم با سخنرانی سردار حسین معروفی، فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان آغاز شد. او با اشاره به ویژگیهای سردار حاجقاسم سلیمانی گفت: «انقلاب اسلامی برههای که نیاز به عمار داشت، شهید حاجقاسم سلیمانی در نقش عمار ظاهر و صدای رسای انقلاب اسلامی شد. وفاداری به ملت و آرمانهای انقلاب اسلامی، بصیرت در همه لحظههای پرفراز و نشیب و جدا نشدن از حق و حقیقت در تکتک اقدامات و همچنین منتقم خون شهدای مقاومت بودن، حاجقاسم سلیمانی را به شخصیتی جامع و تربیتشده مکتب عاشورا و انقلاب تبدیل کرد».
او با اشاره به اینکه حاجقاسم سلیمانی خروجی فرهنگ بسیج بود، اظهار داشت: «شهید حاجقاسم سلیمانی حقیقت انقلاب اسلامی بود که رهبر معظم انقلاب او را مکتب توصیف کرد؛ او شخصیتی است که چه در زندگی فردی و چه در ابعاد اجتماعی و جهانی، مایه فخر اسلام و ایران است. بسیج یک نهاد نظامی نیست بلکه یک فرهنگ و آرمان بزرگ است که از فرهنگ عاشورا منتج شده است. حاجقاسم سلیمانی در چنین فرهنگی تربیت شد و به همین دلیل بود که هرگز به نشانهای فرماندهی روی دوشش توجه نکرد و هر لحظه به انجام رسالت خود پرداخت».
وی با اشاره به برگزاری بخش «سیدالشهدای مقاومت» در شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت تصریح کرد: دشمن به دنبال از بین بردن مقاومت و در گام بعدی جهاد و در نهایت فرهنگ شهادت در ایران اسلامی است، چرا که اگر این سه از بین بروند، کشور خودبهخود تسخیر میشود. جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت یک جشنواره فیلم و فرهنگی ساده نیست بلکه جشنوارهای است که آرمان و عظمت یک ملت و انقلاب را به تصویر میکشد. این جشنواره باید مستمر باشد، چرا که آرمانهای انقلاب را زنده نگه میدارد.
* سینما مهمترین ابزار پاسداشت شهدای محور مقاومت
در ادامه محمدرضا علیزاده احمدآبادی، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان با اشاره به نقش هنر در فرهنگسازی و نهادینهکردن فرهنگ مقاومت و بسیج در جامعه گفت: هنر قطعا مهمترین ابزار و ظرفیت برای فرهنگسازی در جامعه است. وی با اشاره به برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت در سنوات گذشته در کرمان، برگزاری این جشنواره را گامی بلند برای اشاعه فرهنگ مقاومت در جامعه توصیف کرد و افزود: سینمای مقاومت میتواند با تولید آثار فاخر، نسل امروز را با گفتمان مقاومت و فرهنگ بسیج آشنا و ضمن زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا و رزمندگان، ارزشهای والای انقلاب اسلامی را به جوانان منتقل کند.
علیزاده احمدآبادی با اشاره به ایجاد و راهاندازی ستاد ترویج مکتب حاجقاسم سلیمانی، به برنامههای این ستاد اشاره و تصریح کرد: برگزاری رویدادهای فرهنگی با موضوع مکتب حاجقاسم سلیمانی به همکاری و تعامل نهادهای ذیربط و دستگاههای دروناستانی نیاز دارد، البته این ستاد تعامل خوبی با انجمن تئاتر انقلاب و دفاعمقدس و بنیاد فرهنگی روایت فتح نیز دارد.
* خدمتگزار راه شهدا هستیم
مهدی عظیمیمیرآبادی، دبیر شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت نیز طی سخنانی در این مراسم گفت: «مفتخریم که این رویداد فرهنگی را با ادای احترام به روح بلند شهید حاجقاسم سلیمانی به عنوان شهیدی عزیز، انسانی کامل و روحی بلند افتتاح میکنیم. من از جانب سینماگران مقاومت و انقلاب و دفاعمقدس و بیش از 10 هزار نفری که از ۱۳۵ کشور در بخشهای مختلف این جشنواره ثبتنام کردند و از جانب اهالی سینمای کشور و همه افرادی که دلشان برای شهید سلیمانی میتپد، عرض میکنم ما خدمتگزار راه شهدا هستیم. حضرت آقا فرمودند «افرادی که در سینما با مضامین انقلاب و دفاعمقدس فعال هستند، همواره در جهادند». این جمله باعث افتخار هر لحظه ما شد و بازوبند بسیار ارزشمندی است که انشاءالله لیاقت آن را داشته باشیم و باری را که بر دوش ما نهاده شده به سلامت به سر منزل مقصود برسانیم».
عظیمی در ادامه تصریح کرد: سینما از ۳ زاویه قابل بحث است، یکی از بعد هنر؛ سینما یک هنر است و چه هنری بالاتر از اینکه بتوان امثال شهید سلیمانی را پروراند؛ افرادی که ذرهذره حیاتشان عشق به الله، عشق به امام حسین علیهالسلام و عشق به صاحبالزمان عجلالله است. اگر سینما را رسانه بدانیم، چه رسانهای بهتر از سینما میتواند پیام مقاومت را منتقل کند، انسان کامل بیافریند که تمام وجودش وقف اسلام است.
وی با بیان اینکه بسیجی یعنی امام علی علیهالسلام که تمام وجودش وقف اسلام بود، تأکید کرد: سینما باید در مسیر مقاومت و فرهنگ بسیجی حرکت کند. سینما اگر صنعت است باید دانست تمام جمعیتی که در مراسم تشییع پیکر پاک شهید سلیمانی بودند، مخاطبان و خریداران این نوع صنعت هستند.
* جشنواره فیلم مقاومت برگ برندهای برای انقلاب اسلامی است
دبیر شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت با اشاره به اینکه این جشنواره میتواند برگه برندهای برای انقلاب اسلامی باشد، تصریح کرد: چنین سینمایی با چنین قدرتی، متاسفانه در کشور در کملطفی و بیتوجهی قرار گرفته و ظرفیتهای این سینما متاسفانه به فراموشی سپرده شده است. هر کس مسؤول است باید جوابگو باشد، چراکه اگر این ظرفیت از دست برود، نتیجهای جز خسران ندارد.
عظیمی تاکید کرد: یکی از اتفاقات بزرگ هر سال کشور، رزمایشهای بزرگ نظامی است که سپاه و ارتش برگزار میکنند. همه اینها لازم است اما رزمایش فرهنگی هم باید انجام شود. امروز باید رزمایش جهانی سینمای مقاومت برگزار شود، سینمایی که در آن جشنواره فیلم مقاومت توانست 10 هزار اثر را در خود جا دهد؛ اگر برای هر فیلم 10 نفر کار کرده باشند، 100 هزار نفر در این رزمایش شرکت کردند و جمعا ۱۵۰ هزار نفر در مجموع درگیر این جشنواره بودند.
دبیر شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت تصریح کرد: این جشنواره، برگ برنده انقلاب است. خواهش میکنم افرادی که مسؤول هستند با توجه به تاکید حضرت آقا بر تاثیر سینما، کمک کنند تا از سینما بهرهبرداری منطقی و اصولی کنیم و اهداف انقلاب و در نهایت اسلام را پیگیری و مقدمات ظهور را فراهم کنیم.
در پایان این مراسم با حضور مهدی عظیمیمیرآبادی دبیر شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت، سردار معروفی فرمانده سپاه ثارالله و علی رمضانی مدیرکل صداوسیمای مرکز کرمان از برگزیده استانی بخش مستند، امیر پذیرفته برای «دلندروا» و در بخش فیلمنامه معصومه سابقینو برای «حقیقت راه» تقدیر شدند. گفتنی است امیر نصیربیگی رئیس سازمان بسیج هنرمندان، علی رمضانی مدیرکل صداوسیمای مرکز کرمان، محمدرضا علیزاده مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان، حجتالاسلام غلامحسین حقانی مدیرکل تبلیغات اسلامی استان کرمان، احمد گروئیساردو مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان، سرهنگ حجتالله پاداش جانشین فرماندهی سپاه ثارالله استان کرمان در سازمان بسیج اقشار، انسیه شاهحسینی مدیر بخش فیلمسازان بسیجی جشنواره، محمد صنعتی مدیر امور استانهای جشنواره، قاسم بخشی مدیر بخش سید الشهدای مقاومت جشنواره، سیداحد میکائیلزاده معاون ارتباطات و اطلاعرسانی جشنواره و سرهنگ محمود مهدویفرد مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس استان کرمان از دیگر حاضران در این مراسم بودند. همزمان با برگزاری مرحله دوم شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت، آثار راهیافته به این جشنواره به صورت همزمان در ۲ پلتفرم «نما فیلم»
(namafilm.ir) و «عمار یار» (ammaryar.ir) اکران میشود.
ارسال به دوستان
پایتخت افغانستان صبح دیروز هدف ۲۳ موشک قرار گرفت
باران موشک در کابل
یکی از موشکها به سفارت ایران اصابت کرد که خسارات جانی نداشت
گروه بینالملل: ساکنان پایتخت افغانستان صبح شنبه را در حالی آغاز کردند که اصابت 23 موشک به بخشهای مختلف کابل، سبب وحشت گسترده در این شهر شد.
به گزارش «وطن امروز»، بر اساس آنچه وزارت کشور افغانستان اعلام کرده این 23 موشک ساعت 8:40 صبح دیروز به وقت محلی، از مناطق 17 و 4 شهر کابل و توسط ۲ خودروی باری سوزوکی، بخشهای مختلف کابل را هدف قرار داد.
اصابت این موشکها تا عصر دیروز 8 کشته و 31 زخمی بر جا گذاشته بود. برخلاف اعلام وزارت کشور افغانستان، برخی کاربران افغان در شبکههای اجتماعی از خسارتهای جدی این موشکها خبر دادهاند. در این میان برخی منابع افغان تعداد موشکهای شلیک شده را 14 عدد ذکر کردهاند اما خبرگزاریهای رسمی و روایت وزارت کشور افغانستان همان عدد 23 است.
علاوه بر 23 موشکی که امنیت شکننده کابل را هدف قرار داد، صبح دیروز بر اثر انفجار 2 مین مغناطیسی در منطقه چهلستون در غرب کابل و پل چرخی در شرق کابل یک نفر کشته و ۲ نفر زخمی شدند. ۲ خودرویی که در این انفجارها هدف قرار گرفتند نظامی بودند. انفجار چهلستون تلفاتی نداشت اما انفجار پل چرخی یک کشته و ۲ زخمی داشته است.
شلیک موشک به شهر کابل بیسابقه نیست؛ مرداد امسال نیز کابل شاهد پرتاب ۱۴ موشک بود. این موشکها زمانی در شهر کابل فرود آمدند که محمد اشرفی غنی، رئیسجمهوری افغانستان در حال اجرای مراسم گذاشتن تاج گل پای مناره استقلال در محوطه ساختمان وزارت دفاع افغانستان بود.
آن روز یکی از ۱۴ موشک شلیک شده به کابل به ارگ ریاستجمهوری افغانستان اصابت کرد که منجر به زخمی شدن 6 نفر از اعضای گروه تشریفات شد.
* حمله به سفارت ایران
گفتنی است یکی از 23 موشکی که صبح دیروز مناطق مختلف کابل را هدف قرار داد در محوطه سفارت ایران در افغانستان فرود آمد که بنا به نوشته صفحه توئیتری منتسب به سفارت ایران در کابل، ترکشهای متعددی به ساختمان اصلی، شیشهها، تأسیسات و تجهیزات سفارت اصابت کرده ولی تلفاتی در برنداشته و کارمندان سفارت سالم هستند.
* طالبان: کار ما نبود
این حمله درست در روزی انجام شد که نمایندگان طالبان به قطر رفته بودند تا با مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا دیدار کنند. بلافاصله بعد از این دیدار هم طالبان در بیانیهای اعلام کرد این حمله کار این گروه نبوده است. گروه دیگری هم تاکنون مسؤولیت این انفجار را بر عهده نگرفته است. طالبان با استناد به مفاد توافقنامه خروج آمریکا که ماه فوریه در قطر امضا شد، متعهد شده است حملاتی علیه مناطق شهری در افغانستان انجام ندهد. با این حال اما تنوع گروههایی که در عرف سیاسی افغانستان به آنها طالبان گفته میشود، سبب شده حملات اینچنینی براحتی به کلیتی به نام طالبان منتسب شود. کوچ طیفهایی از داعش به افغانستان هم موجب شده این گروه هم متهم دیگر این حمله شناخته شود. القاعده هم که دیروز خبر مرگ رهبرش در افغانستان اعلام شد میتواند گزینه مناسبی باشد تا اعضایش نشان دهند همچنان فعالند.
* هشدار امنیتی سفارت آمریکا به شهروندان خود در افغانستان
در پی حملات راکتی صبح دیروز در پایتخت افغانستان، سفارت آمریکا در کابل وضعیت امنیتی را برای شهروندان آمریکایی ناپایدار اعلام کرد. به نقل از این اعلامیه، تهدیدهای جدی هنوز متوجه شهروندان آمریکایی است. سفارت آمریکا به شهروندانش در کابل که هنوز میخواهند بمانند توصیه کرده در همه برنامههای امنیت شخصیشان تجدیدنظر کنند. این سفارت، به شهروندان آمریکایی در کابل همچنین توصیه کرده از محیطشان آگاهی داشته باشند و علاوه بر پیگیری رسانهها، دقتشان را حفظ کنند.
* دیدار پمپئو با نمایندگان طالبان
همانگونه که اشاره شد موشکباران کابل درست در روزی انجام شد که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا برای دیدار با نمایندگان طالبان به قطر رفته بود. چند روز قبل از این دیدار پنتاگون از کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان خبر داده بود. اگر بایدن 20 ژانویه راهی کاخ سفید باشد، این دیدار احتمالا آخرین دیدار پمپئو با طالبان است و معلوم نیست تیم بایدن علاقهای به تداوم این روند داشته باشد.
پمپئو همچنین با تمیم بن حمد آلثانی، امیر قطر و وزیر خارجه این کشور نیز دیدار و درباره روابط دوجانبه و صلح افغانستان رایزنی خواهد کرد. پیش از این پنتاگون اعلام کرده بود بزودی تعداد نظامیان این کشور در افغانستان از 4500 به 2500 نفر کاسته خواهد شد که موجی از نگرانی از بیمسؤولیتی آمریکا در قبال مردم افغانستان را به همراه داشته است.
* آمریکا؛ بزرگترین بازنده در افغانستان
بر اساس آنچه پنتاگون اعلام کرده تعداد نیروهای آمریکایی در افغانستان یا عراق تا 15 ژانویه باید به 2500 نفر برسد. اگر دولت بعدی آمریکا بخواهد طرح ترامپ را ادامه دهد تا ماه مه سال 2021 همه سربازان آمریکایی باید از افغانستان بروند. با این حال حالا بحث دستاوردهای آمریکا در افغانستان به موضوع مهمی در رسانههای آمریکایی تبدیل شده است. در همین ارتباط «مت گائتز» عضو کنگره آمریکا در سخنانی آمریکا را بزرگترین بازنده در جنگ افغانستان توصیف کرد. وی در سخنانی گفت: نه تنها من یک عضو اقلیت در این کمیته هستم، بلکه یک رویکرد اقلیتی را نیز در ارتباط با جنگ در افغانستان در این کمیته و علیه این جنگ دارم. بر اساس سخنان خود شاهدانی که امروز در اینجا حضور پیدا کردند، فساد در افغانستان غیر قابل حل است. جنگ در این کشور پیروزی ندارد و راهبردی در ارتباط با این کشور وجود ندارد. این یک انتقاد از دولت کنونی محسوب نمیشود. اینها شرایطی است که طی ۱۹ سال گذشته شاهدش هستیم و این در حالی است که ما در همین روستاها با گروه طالبان یکسری کشمکشها داشتهایم. وی افزود: به نظر من بزرگترین بازنده در افغانستان همان کشوری است که بیش از همه در آن حضور داشته است. ما باید از این کشور خارج شویم. استقرار 2500 نظامی در واقع هیچگونه ارزش نظامی ندارد. در ارتباط با 2500 نظامی که ما اساسا در این کشور برای پیروزی مستقر کردهایم، هیچگونه قابلیت فنی وجود ندارد.
***
[مرگ مرد افسانهای القاعده]
رسانههای خبری دیروز از مرگ «ایمن الظواهری» خبر دادند. در همین ارتباط روزنامه عربنیوز در گزارش خود به نقل از حداقل ۴ منبع امنیتی در پاکستان و افغانستان کشته شدن الظواهری را تأیید کرد و افزود 2 نفر از آنها گفتهاند الظواهری مرده است اما غیررسمی صحبت کردند، زیرا مجاز به گفتوگو با رسانهها نیستند. در این گزارش آمده است الظواهری (۶۹ ساله) آخرین بار در سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر امسال در یک پیام ویدئویی ظاهر شد. بر اساس گزارش سازمان ملل درباره فعالیتهای گروههای تروریستی از سراسر جهان که ژوئیه گذشته منتشر شد، القاعده به طور مخفیانه در ۱۲ استان افغانستان فعالیت میکرد و الظواهری، رهبر آن در افغانستان مستقر بود. سازمان ملل تعداد کل نیروهای القاعده در افغانستان را بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ نفر تخمینزده است. این روزنامه خاطرنشان کرد در صورت تأیید، احتمالا خلأ عمیقی در رهبری القاعده ایجاد خواهد شد، زیرا اخیرا دستکم ۲ رهبر ارشد کشته شدهاند که احتمالا در صف جانشینی وی بودند.
ارسال به دوستان
امانوئل مکرون در ادامه سیاست اسلامستیزی قوانین محدود کردن مسلمانان و زمینه سازی برای اخراج آنها از فرانسه را اعلام کرد
ترامپ کوچولو
اقدامی که یادآور سیاستهای نژادپرستانه و ضد اسلامی رئیسجمهور آمریکاست
رضا عدالتیپور: اقدام جدید امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه در ایجاد محدودیتهای بیشتر علیه جامعه مسلمانان این کشور سبب شده گمانهزنیهای متفاوتی پیرامون این تصمیم و تبعات ناشی از آن مطرح شود. در این بین کلیدواژه مشترک همه این تحلیلها دامن زدن دولت فرانسه و شخص مکرون به ایجاد دودستگی در جامعه فرانسه و ترویج اسلامهراسی با هدف سوءاستفاده از این وضعیت است. در کنار این مورد، مساله ایجاد ترس و اقداماتی جهت مهاجرت اجباری و سلب تابعیت از بخشی از شهروندان مسلمان فرانسه و حتی احتمال اخراج آنها از این کشور به منظور در اقلیت نگه داشتن جامعه مسلمانان فرانسه هم از دیگر اهداف این رویکرد دولت فرانسه درنظر گرفته میشود.
* اولتیماتوم مکرون به مسلمانان
به گزارش «وطن امروز»، رئیسجمهوری فرانسه در ادامه اقدامات اسلامستیزانه خود که در ظاهر با نام حمایت از آزادی بیان و قانون اساسی فرانسه صورت میگیرد، در روزهای گذشته با اعمال یک ضربالاجل 15 روزه از رهبران «شورای عبادت مسلمانان فرانسه» خواسته است از سند موسوم به «منشور ارزشهای جمهوریخواهانه» فرانسه حمایت کنند و به آن بپیوندند. بنا بر آنچه در رسانههای فرانسوی منتشر شده، در این منشور ۲ موضوع نفی اسلام سیاسی و مقابله با هر گونه دخالت خارجی در بین گروههای مسلمان فرانسوی به عنوان ۲ اصل بنیادین و مشخص آورده خواهد شد و در کنار آن با اشاره به رعایت لوایحی که از سوی دولت فرانسه برای آنچه مقابله با اسلامگرایی افراطی ذکر شده، مجازاتهایی نظیر ۶ ماه حبس و در مواردی اخراج از کشور برای سرپرستان خانوادههای مسلمان که آموزش مذهبی در خانه را برای فرزندانشان در نظر گرفتهاند اعمال میشود. همچنین شورای عبادت موظف به ایجاد مجموعهای برای آموزش امامان جماعت مساجد شده تا بنا بر ملاحظات دولت فرانسه اسلام را آنطور که دولت این کشور مدنظر قرار داده در مساجد مطرح کنند. علاوه بر این، امامان جماعت منتخب، از سوی این شورا کارتهای شناسایی خاصی را دریافت خواهند کرد و در صورت عدول از رعایت آموزههای آن علاوه بر از دست دادن جایگاه، در مواردی با اخراج از کشور مواجه خواهند شد.
* هدف مکرون از اجرای این دستورالعمل چیست؟
روندی که مکرون از چند ماه گذشته در نحوه مواجهه با مسلمانان و گروههای اسلامی فرانسه آغاز کرده است نشان میدهد وی در ۲ بعد کوتاهمدت و بلندمدت به شکل جدی قصد تضعیف جامعه مسلمانان و مبارزه با رشد اسلامگرایی در فرانسه را دارد. این مقابله هرچند به نام مقابله با اسلامگرایی افراطی و تروریسم مطرح میشود ولی واقعیت امر این است که مکرون و به طور کلی دولت فرانسه با توجه به افزایش جمعیت جامعه مسلمان فرانسه در سالهای اخیر سعی در محدودسازی مسلمانان دارد. از سوی دیگر شخص مکرون با اهداف سیاسی در داخل فرانسه، از این جهت که پایگاه حزبی مشخصی ندارد، نیازمند حمایت بخشی از جامعه فرانسه برای انتخابات آتی است و در این بین وی قصد دارد با جلب حمایت نژادپرستان فرانسوی و اسلامستیزان سکولار سبد رای این بخش از جامعه را به خود جلب کند.
* آیا این منشور مشکلات را حل خواهد کرد؟
پس از اعلام این خبر، مباحث متعددی درباره اثربخش بودن این منشور و همچنین تاثیرگذاری شورای عبادت فرانسه بر اقدامات جامعه مسلمانان فرانسه مطرح شد. یکی از نکات قابل توجه در این بین که از سوی جریانهای سوسیالیستی فرانسه هم مطرح شده این است که این رفتار مکرون عملا یک محدودسازی ظالمانه است که حتی در مقایسه با رفتار بریتانیا با ایرلندیها نیز افراطیتر است. از این رو احتمال اینکه این اقدام مکرون منجر به افزایش خشونت و رشد گروههای ستیزهجو شود بیشتر است. در کنار این موارد باید یادآور شد اساسا شورای عبادت مسلمانان فرانسه که در دوره وزارت کشور نیکلا سارکوزی تاسیس شده نهتنها از پیشینه قابل توجهی در جامعه مسلمانان برخوردار نیست که حتی علمای آن نیز به لحاظ مشروعیت و محبوبیت در بین گروههای اسلامی چندان شناختهشده نیستند و نمیتوان آنها را نماینده جامعه مسلمانان فرانسه دانست. بر این اساس میتوان انتظار داشت اقدام اخیر دولت فرانسه جدای از نمایشی بودن آن منجر به رشد خشونت در فرانسه خواهد شد.
* مکرون دنبال چیست؟
منشوری که مکرون مطرح کرده در حقیقت چیزی نیست جز محدود کردن فعالیتهای مسلمانان در فرانسه. خط به خط منشوری که مکرون تحت عنوان «جمهوریخواهی» به دنبال اجرای آن است در لایههای خود خط تحدید فعالیتهای مسلمانان در فرانسه را دنبال میکند که احتمالا میتواند الگویی برای سایر دولتهای اروپایی در آیندهای نهچندان دور هم باشد. سند مکرون همچنین میکوشد با مدیریت فعالیتهای مسلمانان در فرانسه، قرائت خود از اسلام را به جامعه مسلمانان فرانسه تحمیل کند. در لایه پنهان این تصمیم، این را نیز باید در نظر گرفت که محدود کردن همه مسلمانان در نهایت به تقویت افراطگرایی منجر میشود. از سویی منشور مکرون در نقطه مقابل همه شعارهای آزادیخواهانهای است که اروپاییها بویژه فرانسه در حوزه ادیان مدعی آن بودند.
ارسال به دوستان
باخت غافلگیرکننده در اهواز استقلالیها را واقعبین کرد
راه دور خوشبختی
استقلال در حالی به مصاف فولاد رفت که محمود فکری جز یک جابهجایی اجباری و جایگزینی محمدحسین مرادمند با سیاوش یزدانی مصدوم، تغییر دیگری در ترکیب اصلی ایجاد نکرده بود. از اوضاع تمرینات پیش از بازی مشخص بود شیخ دیاباته و داریوش شجاعیان ناآمادهتر از آن هستند که توان ۹۰ دقیقه حضور در زمین را داشته باشند. محمد نادری و سیداحمد موسوی هم فعلا درگیر قرنطینه کرونایی هستند تا مربی استقلال گزینههای متعددی برای انتخاب ترکیب اصلی نداشته باشد اما ترجیح مرادمند به دانشگر و حضور حسینی به عنوان سنگربان اصلی، از نکات جالب توجه ارنج استقلال بود. در نیمه اول، نمایش آبیها ناامیدکننده بود. مشکل بزرگ استقلال از جایی آغاز شد که فولاد با ۴ بازیکن یعنی پریرا، احمدزاده، قاسمینژاد و آبشک که در اکثر دقایق جلوتر از پاتوسی بازی میکرد، مدافعان استقلال را بشدت پرس میکردند و عملا مانع انتقال توپ میشدند. تقریبا در تمام نیمه اول، استقلال هیچ راهحلی برای خلاص شدن از ایده نکونام پیدا نکرد. به همین دلیل بود که ۴ هافبک استقلال در این دقایق، هیچ موفقیتی در تغذیه مهاجمان نداشتند و تنها موقعیت این تیم هم فقط از روی یک کرنر به دست آمد. ضعف دیگری که در استقلال وجود داشت، فاصله زیاد ارسلان مطهری با مهدی قائدی بود. ارسلان تحت تأثیر جریان بازی، در اکثر دقایق تبدیل به هافبک پنجم شده بود و دور بودن او از دروازه، مشکل بزرگی بود که به توان تهاجمی استقلال لطمه زد. این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که در غیاب علی کریمی، هافبکهای استقلال با «بحران خلاقیت» دست به گریبان هستند. علاوه بر آن، فرشید اسماعیلی و آرش رضاوند در کانالهای کناری، مهرههای کمتأثیری نشان دادند که در ۲-۴-۴ محمود فکری، قابلیتهای چندانی ندارند. بعد از پنالتیای که از تیزهوشی قائدی به دست آمد، راهکار فکری برای حفظ نتیجه، اضافه کردن دانشگر به خط دفاعی و ادامه بازی با ۵ مدافع بود اما نقطه ضعفی که از سال گذشته در خط دفاعی استقلال وجود داشت، همچنان بدون تغییر باقی ماند. مدافعان استقلال در فصل گذشته هم بیشتر از سایر مدعیان، در ارسالها و زدن ضربات اول ضعیف ظاهر میشدند و این بار هم به سادهترین شکل ممکن، به فرشاد احمدزاده کوتاهقد اجازه دادند در تیر اول، ضربه سر بزند. در گل اول فولاد، واکنش نداشتن فرشید باقری و تماشا کردن صحنه منجر به گل، باور نکردنی بود. فارغ از پنالتیای که زاهدیفر در دقیقه پایانی اعلام کرد، نمایش استقلال در این بازی ضعیفتر از حد انتظار بود. به نظر میرسد این تیم برای تبدیل شدن به مدعی قهرمانی، راهی بسیار طولانی در پیش دارد. در واقع استقلال لااقل در ۴ پست نیاز به بازنگری دارد و از آن مهمتر، تیمی که برای قهرمانی قدم به لیگ میگذارد، باید «شخصیت تیم برنده» را داشته باشد.
* دلیل عصبانیت فکری از دیاباته
اواخر دیدار استقلال و فولاد خوزستان محمد دانشگر به دلیل اصابت تابلوهای تبلیغاتی به ساق پایش دچار مشکل و با برانکارد راهی رختکن تیم استقلال شد. در این بین آبیپوشان حدود 10 دقیقه 10 نفره بازی کردند و به خاطر این اتفاق بعد از پایان بازی انتقادات فراوانی به کادر فنی تیم استقلال وارد شد. اینکه چرا سرمربی استقلال در آن دقایقی تعویض نکرد یک سوال است اما ظاهرا اتفاقات عجیب باعث ناراحتی محمود فکری از دیاباته شده است. از آنجا که بعد از مصدومیت دانشگر قرار بود تعویض دیگری انجام شود، سرمربی استقلال دیاباته را به کنار زمین فراخواند تا او را به زمین بفرستد. مهاجم استقلال هم کنار خط آمد و تابلوی تعویض هم بالا رفت اما در همان لحظه فرشید اسماعیلی به کادر فنی اعلام کرد زانویش درد دارد و نمیتواند به بازی ادامه بدهد. با این اتفاق کادر فنی استقلال برای حضور دیاباته در زمین دست نگه داشت تا شرایط را برای جایگزینی اسماعیلی بررسی کند، بعد از این اتفاق فکری بلافاصله خواستار حضور دیاباته در زمین شد اما مهاجم استقلال برای تعویض کفشهای خود راهی رختکن شده بود! شیخ که با حضور کنار خط متوجه شده بود نمیتواند با آن استوکها بازی کند به رختکن رفت و کفشهایش را عوض کرد اما سرمربی استقلال از این اتفاق بشدت عصبانی شد. تصاویر منتشرشده روی جلد یکی از روزنامههای ورزشی از فکری و دیاباته نشاندهنده ناراحتی شدید سرمربی از مهاجم استقلال است. فکری بعد از چند دقیقه که دیاباته از رختکن بازگشت با عصبانیت بر سر وی فریاد زد که در این دقایق کجا بوده که مهاجم استقلال اعلام کرد به رختکن رفته بود تا کفشهایش را عوض کند! نکته عجیبتر اینجا بود که باز هم هنگام ورود دیاباته، فولاد خوزستان ۲ تعویض همزمان انجام داد و تا مراحل تعویض این بازیکنان طی شود، دیاباته در دیرترین زمان ممکن به زمین رفت.
* فحاشی دردسرساز
اما حاشیه بزرگ این بازی مربوط به فیلمی بود که بلافاصله پس از خاتمه آن منتشر شد. محمود فکری وقتی با یکی از بازیکنان نیمکتنشین فولاد دست میدهد، لفظ بسیار زشتی را علیه کادر فنی فولادیها به کار میبرد. این فیلم در شبکههای اجتماعی به صورت گسترده پخش شد و مطابق انتظار باشگاه فولاد خواستار ورود کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال به قضیه فحاشی شد. البته خبر احضار او به کمیته انضباطی روز گذشته از سوی سایت فدراسیون مخابره شد اما این پایان کار نبود، چرا که دیروز شنبه طرفین ماجرا بیشتر وقت خود را به مصاحبه اختصاص دادند و یکدیگر را متهم به رفتار غیراخلاقی کردند. با این وجود به نظر میرسد فکری خیلی زودتر از آن چیزی که انتظارش میرفت در استقلال به غول حاشیه برخورد کرد و اگر نتواند خیلی زود تیمش را از این وضعیت نجات دهد، شاید پایان تلخ دیگر مربیان ایرانی چند سال اخیر، در انتظارش باشد. از قلعهنویی تا مظلومی و منصوریان میتوانند برای او توضیح دهند مسیر سقوط چگونه به همین سادگی ساخته میشود.
ارسال به دوستان
از ماه آینده یارانه تأمین کالاهای اساسی مجلس به ۶۰ میلیون نفر و یارانه جدید دولت به ۳۰ میلیون نفر پرداخت خواهد شد دولت روحانی پیش از این با ادعای نبود منابع مالی با یارانه مجلس مخالفت کرده بود
پس پول هست!
براساس یارانه مجلس، به 20 میلیون نفر(سه دهک اول) 120 هزار تومان و به 40 میلیون نفر 60 هزار تومان اعتبار خرید کالاهای اساسی تعلق میگیرد در یارانه دولت به 30 میلیون نفر ماهانه 100 هزار تومان به صورت نقدی پرداخت میشود
گروه اقتصادی: در حالی که دولتیها مخالف یارانه حمایتی مجلس به دلیل نبود منابع و امکان خلق پول، افزایش نقدینگی و افزایش تورم بودند، حالا خودشان در ستاد ملی مقابله با کرونا یارانه 100هزار تومانی را برای یکسوم جمعیت تصویب کردند و علاوه بر این باید طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی که حالا با تایید شورای نگهبان به مثابه قانون است، به 60 میلیون ایرانی نیز یارانه اعتبار خرید کالاهای اساسی پرداخت کنند. هزینه ۲ یارانه جدید در کنار یکدیگر رقمی معادل ۴۲ هزار میلیارد تومان برآورد میشود. به گزارش «وطن امروز»، روزهای ابتدای آبانماه بود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی خبر از طرحی دادند که در آن دولت موظف به پرداخت یارانهای جدید به 60 میلیون ایرانی (افرادی که پس از افزایش قیمت بنزین یارانه معیشتی دریافت کردند) شد. چند روزی از مطرح شدن کلیت این طرح نگذشته بود که ناگهان صدای اعتراض دولتیها نسبت به چنین طرحی بلند شد.
آنها معتقد بودند در شرایط کسری بودجه، ایجاد هزینههایی جدید، دولت را مجبور به خلق پول میکند که نتیجه آن افزایش نقدینگی است و در نهایت چنین طرحی تورمزا خواهد بود. البته برخی اقتصاددانان وابسته به دولت و رسانههای زنجیرهای نزدیک به آنها هم با این بهانه به ظاهر اقتصادی به جنگ یارانه مجلس آمدند.
در همین زمینه حسن روحانی گفت: دولت تامین معیشت مردم و جبران تورم را وظیفه خود میداند و از همه پیشنهادات سایر قوا، فعالان و متخصصان اقتصادی در حل معضلات مردم استقبال میکند. ارائه برخی طرحها که منابع آن دیده نشده است، نمیتواند به رفع معضلات کمک کند و ممکن است باعث ایجاد مشکلات تورمی یا دامن زدن به انتظارات غیرواقعی شود، لذا ملاحظه منابع و فراهم آوردن شرایط اجرایی آنها لازمه توفیق در خدمت به مردم و جلب رضایت آنهاست. علی ربیعی، سخنگوی دولت هم چند روز بعد ضمن مخالفت با این طرح معیشتی برای مردم، آن را تورمزا خواند.
این جنجالها به همین جا ختم نشد و رئیس سازمان برنامه و بودجه هم با ادبیاتی ارباب / رعیتی به مقابله با طرح یارانه مجلس پرداخت. وی در نامهای به رئیس مجلس شورای اسلامی نوشت: «مردم به جای اعانه و یارانه، خواهان رفع تحریمها هستند». اسحاق جهانگیری هم حتی وارد میدان شد و به انتقاد از این موضوع پرداخت. وی گفت: برخی مسائل که در حال حاضر عنوان میشود با ۱۰ برابر بودجه کنونی نیز نمیتوان به آن حرفها جامه عمل پوشاند.
در نهایت دولتیها با قیل و قال توانستند نظر خود را به کرسی بنشانند و شورای نگهبان منابع طرح مذکور را غیرشفاف ارزیابی کرد ولی در کمتر از چند روز پس از مخالفت شورای نگهبان، موضوع پیشنهاد دولتیها برای پرداخت یارانه 100 هزار تومانی با اصلاح شدن بخشی از منابع یارانه مورد نظر مجلس مقارن شد و شورای نگهبان هم طرح مجلس را تایید کرد و بر این اساس دولت مکلف شد آن را اجرایی کند.
از همان ابتدا مشخص بود منابع این طرح قابل تحقق است و طرح گزارههای اینچنینی صرفا بهانهای از سمت دولت است. شاید دولتیها ترجیح میدادند چنین طرحی اساسا به اسم مجلس نوشته نشود. ضمن آنکه کل منابع مورد نیاز طرح معیشتی مجلس ۳۰ هزار میلیارد تومان است؛ یعنی معادل 3/1درصد کل نقدینگی ایجاد شده در طول فعالیت دولت روحانی. باید از مسؤولان دولتی پرسید چطور نسبت به ایجاد ۲۳۷۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی در 7 سال اخیر نگران نبودید اما حالا نسبت به ۳۰ هزار میلیارد تومان منابع مورد نیاز طرح مجلس، این همه حساسیت به خرج میدهید؟
تنها نکته واضحی که از این اتفاقات میتوان فهمید این است که منابع مالی طرح پیش از این هم در اختیار دولت بوده و هست و بهانههای دولتیها صرفا موضوعات سیاسی بوده که حالا باعث روسیاهی آنها شده است.
***
[منابع هست، بهانه نیاورید]
«وطن امروز» 10 آبانماه در گزارشی با بررسی منابع یارانه تامین کالاهای اساسی با عنوان «منابع هست، بهانه نیاورید» از دولتمردان خواسته بود موضوع معیشت را تبدیل به «بحث سیاسی» نکنند و با توجه به تحققپذیر بودن منابع طرح مجلس، از پرداخت سر باز نزنند. در این گزارش گفتوگویی با مجتبی رضاخواه، عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شده بود که صراحتا وی موضوع چاپ پول را منتفی دانست و اظهار کرد: مجلس کاملا با چاپ پول مخالف است، زیرا موجب تورم میشود. ما هنوز معتقدیم دولت براحتی میتواند با منابع موجود، این طرح را اجرا کند اما به خاطر اینکه بهانهای برای عدم اجرای آن نداشته باشد، اجازه دادیم تا سقف 30 هزار میلیارد تومان از داراییهایش را بفروشد و منابع اجرای این طرح را تامین کند. عضو کمیسیون برنامه و بودجه درباره قابلیت تحقق منابع مشخص شده برای اجرای این طرح هم گفت: اینکه منابع این طرح تامین شود یا نه کاملا به اراده دولت بستگی دارد، زیرا دولت میتواند تنها با فروش سهام خود در شرکت فولاد مبارکه اصفهان که خریدار هم دارد، براحتی منابع این طرح را تامین کند. متاسفانه دولت به خاطر نگاه و منافع سیاسی خود، با اجرایی شدن این طرح مخالفت میکند ولی ما معتقدیم معیشت مردم نباید به دلیل مقاصد سیاسی گروگان گرفته شود. رضاخواه در انتها با اشاره به زمان اجرای این طرح گفت: با توجه به اینکه اجرای این طرح از مهرماه سال جاری بوده، دولت موظف است به محض تصویب نهایی این طرح، مبالغ ماههای گذشته را هم به حساب سرپرستان خانوارها واریز کند.
***
تشریح یارانه تأمین کالاهای اساسی مجلس و یارانه 100 هزار تومانی دولت
طرح تامین کالاهای اساسی ۲ جامعه هدف دارد؛ اول 40 میلیون نفری که درآمد حداقلی دارند، به ازای هر نفر 60 هزار تومان و دوم 20 میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره)، سازمان بهزیستی و افراد معسر که برای هر نفر آنها 120 هزار تومان پیشبینی شده است. به طور کلی 60 میلیون شهروند ایرانی مشمول این طرح میشوند که باید از این یارانه حمایتی، صرفا برای خرید کالاهای اساسی که توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام خواهد شد، استفاده کنند.
* یارانه 100 هزارتومانی
رئیسجمهور دیروز گفت: امروز مصوب شد برای حدود ۳۰ میلیون نفر به مدت ۴ ماه تا پایان امسال، به صورت بلاعوض ۱۰۰ هزار تومان پرداخت شود. حسن روحانی تاکید کرد: امروز مصوب شد برای حدود نزدیک به ۳۰ میلیون نفر، برای ۴ ماه تا پایان امسال در هر ماه بلاعوض ۱۰۰ هزار تومان بدهیم و برای این ۱۰ میلیون و خردهای خانواده وام یک میلیون تومانی مقرر شد شبیه به همان وام اوایل سال که بازپرداخت این وام هم ۳۰ ماهه و بلاعوض است. برای وام هم تصمیم گرفته شد. رئیسجمهور ادامه داد: مسأله پرداخت پول گاز و مشکلاتی که برای چک به وجود میآید و موارد دیگر، مشابه چیزهایی است که در اوایل سال تصویب کردیم و امهالی دادیم برای اینکه از مشکلات مردم کاسته شود. با اجرای طرح جامع با این ۹ الزام، همه باید دست به دست هم دهیم تا مردم بتوانند با مشکلات کمتری این دوران را سپری کنند.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» اظهارات دولتیها مبنی بر بهتر بودن وضعیت اقتصادی پس از برجام نسبت به وضعیت اقتصادی فعلی را با آمار بررسی کرد
موقعیت مقایسه بد و بدتر
* رشد پایه پولی و نقدینگی به عنوان عوامل اصلی مؤثر بر تورم در دوره برجام همچون پیش از برجام بود
حمید کمار: طی 3-2 هفته گذشته پس از مشخص شدن نتایج انتخابات آمریکا، مسؤولان مختلف دولت هر یک به نوعی در حال ارسال این پیام به جامعه هستند که با روی کار آمدن بایدن و آغاز دور جدید مذاکرات، افق روشنی پیش روی اقتصاد کشور قرار دارد. دولتمردان هر از گاهی در سخنان خود، تلاش میکنند با وانمود کردن «تحریم» به عنوان تنها مساله اقتصاد ایران، اهداف سیاسی، انتخاباتی و... خود را دنبال کنند. اوج اظهارات دولتمردان درباره تاثیر تحریم و تاثیر مذاکره و توافق بر اقتصاد ایران را میتوان در سخنان چهارشنبه ۲ هفته گذشته (21 آبان) رئیس جمهور در جلسه هیأت دولت مشاهده کرد. حسن روحانی در این جلسه درباره تاثیر توافق بر اقتصاد کشور گفت: «در طول این 7 سال در یک دورهای بر مبنای تعامل و مذاکره با دنیا پیش رفتیم و ملت ایران، ثمره آن را در سالهای ۹۵ و ۹۶ دیدند. در سالهای ۹۵ و ۹۶ شرایط ما بر مبنای شاخصهای اقتصادی جزو بهترین شرایط در ۴۰ ساله بعد از انقلاب بود؛ یعنی تورم یک رقمی بود، رشد اقتصادی در یک سال که سال ۹۵ بود، بالاترین رشد اقتصادی جهان بود. اشتغال در شرایط بهتری نسبت به متوسط دورههای قبل بود، رشد اقتصادی از متوسط دورههای قبل بهتر بود، رشد پایه پولی پایینتر بود و کاهش پیدا کرد». اظهارات روحانی در معرفی سالهای 95 و 96 به عنوان سالهای طلایی اقتصاد کشور و همچنین معرفی برجام به عنوان یگانه عامل شکوفایی اقتصاد ایران، جدیترین مورد از تلاش دولتمردان برای وارونهنمایی حقایق اقتصاد ایران تاکنون است. بررسی آمارهای اقتصادی اما غلط بودن این ادعا و تاثیر سیاستهای مخرب دولت بر اقتصاد کشور را نشان میدهد. *** جا زدن «رشد خامفروشی نفت» به جای «رشد اقتصادی»
تاکید حسن روحانی بر رشد اقتصادی بالای کشور در سالهای 95 و 96 در حالی است که رشد اقتصادی کشور در این سالها عمدتا ناشی از رشد فروش نفت خام بوده و رشد سایر بخشهای اقتصادی جز «نفت و گاز» پیش و پس از توافق، تفاوت چندانی نکرده است. به عنوان نمونه آمارهای مرکز آمار نشان میدهد رشد بخش کشاورزی در دوران تحریم (سالهای 91 تا 94) حتی بهتر از رشد این بخش در سالهای 95 و 96 بوده است. نکته دیگر درباره این نمودار آنکه بخش کشاورزی در اوج دوران اثرگذاری تحریم یعنی سالهای 91 و 92 هم رشد مثبت داشته است. نمودار رشد بخش کشاورزی همچنین نشان میدهد بخش کشاورزی تنها در سال 97 (سال بازگشت تحریمها) با افت روبهرو شده و پس از آن روند رو به رشد خود را دوباره طی کرده است. آمارهای مرکز آمار همچنین نشان میدهد بیشترین مقدار رشد بخش خدمات در سال 92 و پیش از توافق هستهای ثبت شده است. با این حال به دلیل اتخاذ سیاستهای انقباضی دولت در بودجه سالهای 93 و 94، میزان رشد این بخش روندی نزولی به خود گرفت و در مقابل با انبساط بودجه دولت در سالهای 95 و 96 این بخش به مسیر رشد بازگشت. بخش صنعت اما بیشترین نوسان در نرخ رشد را داشته که علت آن، آمد و رفت تحریم نفت بوده است. بر اساس آمارهای مرکز آمار، نشان میدهد رشد بخش صنعت همبستگی زیادی با رشد زیربخش نفت و گاز دارد. در واقع به دلیل تحریم صنعت نفت در سال 90 و سپس رفع تحریم در سال 94 و در نهایت بازگشت تحریم در سال 97 رشد بخش صنعت نوسان زیادی داشته است. رشد 25 درصدی بخش صنعت در سال 95 کاملا تحت تاثیر رشد 36 درصدی زیربخش این گروه یعنی «نفت و گاز» بوده است. با توجه به بزرگی صنعت نفت و گاز و سهم زیاد آن در محاسبه رشد بخش صنعت، رشد 36 درصدی این زیربخش، بیشترین نقش را در رشد 25 درصدی بخش صنعت داشته است. تاثیر بسیار زیاد رشد و نزول زیربخش نفت و گاز علاوه بر بخش صنعت، رقم رشد کل اقتصاد کشور را هم تحت تاثیر خود قرار داد. نگاهی به روند رشد اقتصاد کشور در دهه 90 نشان میدهد رشد اقتصاد کشور در سالهای 91، 95، 97 و 98 کاملا تحت تاثیر رفع تحریم نفت قرار گرفته است. از همین رو رشد 14درصدی اقتصاد کشور که روحانی به آن افتخار میکند، عمدتا به رشد فروش نفت خام خلاصه میشود و ارتباط چندانی به بخش غیرنفتی اقتصاد کشور ندارد.
***
«تورم تک رقمی» چگونه آمد و چگونه رفت؟
رئیس دولت در بخش دیگری از اظهارات خود، تورم پایین را دستاورد دیگر توافق هستهای معرفی کرده و حتی از پایین بودن رشد پایه پولی هم به عنوان نشانه آن یاد میکند. این در حالی است که کاهش تورم از سال 92- پیش از انعقاد برجام در سال 94- آغاز شده بود. این موضوع نشان میدهد کاهش تورم اساسا هیچ ارتباطی با برجام ندارد و نمیتوان تورم تکرقمی را دستاورد برجام دانست. گذشته از این موضوع، آمارهای بانک مرکزی از پایه پولی و نقدینگی نشان میدهد تغییرات این ۲ شاخص، تقریبا هیچ ارتباط معناداری با توافق بهعمل آمده هستهای در سال 94 ندارند. چنانکه در نمودار مقابل مشاهده میکنید، نرخ رشد پایه پولی پیش از توافق هستهای به کمتر از 20 درصد رسیده بود.
علت کاهش رشد پایه پولی در این سالها، اجرای سیاستی به نام «سالمسازی نقدینگی» بود که یکی از ویژگیهای مهم آن، جلوگیری از استقراض دولت از بانک مرکزی بود. علت دیگر کاهش رشد پایه پولی، توقف تامین مالی پروژه مسکن مهر بود. علت دیگر هم برنامهریزی دولت برای افزایش ضریب فزاینده بود که در نتیجه این سیاست، فشار بر پایه پولی از محل «استقراض بانکها از بانک مرکزی» را برای مدتی به حداقل رساند. هر چند این سیاست برمبنای فهم غلطی از تقدم و تاخر ۲ شاخص مهم پولی یعنی «پایه پولی» و «نقدینگی» پایهگذاری شد و نتایج مخرب آن، بعدها به شکل رشد انفجاری «استقراض بانکها از بانک مرکزی» نمایان شد اما برای مدتی باعث کاهش سرعت رشد پایه پولی شد.
علت دیگر کاهش تورم در سالهای 93 تا 96 افزایش نرخ سود بانکی بود. یکی از نخستین اقدامات دولت پس از آغاز به کار در سال 92 افزایش نرخ سود بانکی با هدف کنترل تورم بود. افزایش نرخ بهره بانکی یکی از عوامل کاهش تورم در سالهای 93 تا 96 بود. این اقدام البته علاوه بر کاهش تورم، باعث تعمیق رکود در اقتصاد کشور هم شد اما به هر حال طبق آنچه بیان شد، کاهش نرخ تورم در سالهای 93 تا 96 بیش از هر چیز ناشی از عوامل داخلی بود. مساله مهم در رابطه با تورم آن است که کاهش نرخ تورم در سالهای 95 و 96 کاملا مقطعی و ناپایدار بود. در واقع کاهش تورم در این سالها به هیچ وجه برگرفته از مدیریت صحیح اقتصادی نبود بلکه فقط با روشهایی پرهزینه همچون افزایش نرخ بهره و... انجام شد که تبعات مخرب آن در سالهای بعد به شکل رشد سریعتر نقدینگی و پایه پولی و در نهایت تورم افسارگسیخته بروز یافت. هدف اصلی دولت از کنترل مقطعی تورم، بهرهبرداری از آن در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 بود. در هر صورت، کاهش تورم در سالهای 93 تا 96 و یک رقمی شدن آن در سالهای 95 و 96 بیش از هر چیز ناشی از سیاستهای مقطعی دولت بود که هزینههای سنگینی هم به اقتصاد کشور تحمیل کرد. در نتیجه این ادعای روحانی که «تورم تک رقمی حاصل توافق بود» کاملا برخلاف حقیقت است.
*** دولت اعتراف کرد: برجام بیشتر به نفع ثروتمندان بود
با آنکه پس از برجام، رفاه نسبی با کاهش تورم در کشور معطوف به افزایش فروش نفت و ارزپاشی گسترده برای واردات انواع و اقسام کالاها در کشور محقق شد اما بررسیها نشان میدهد گشایشهای ناشی از مذاکره با غرب بدون توجه به الگوی مدیریت درونزا صرفا باعث بهبود شرایط اقتصادی طبقه فرادست شده و طبقه فرودست از آن نفع کمتری داشته است به طوری که در همین بازه زمانی شاهد افزایش ضریب جینی و افزایش فاصله طبقاتی در کشور بودیم. این یعنی حتی اگر قبول کنیم اقتصاد ایران با رشدی بیش از 10 درصدی بزرگتر شده باشد، اغنیا از آن بهرهمند بودهاند و ثمری چشمگیر برای گروههای دیگر جامعه نداشته است.
آمارهای مرکز آمار حاکی از آن است که پس از برجام شاهد صعود ضریب جینی در کشور بودیم به طوری که یک سال پیش از شروع مذاکرات هستهای (94) ضریب جینی 51/38 بود که در سالهای 95 و 96 به ترتیب به 39 و 81/39 رسید. این روند ادامه پیدا کرد و در سال 97 به 93/40 رسید. به عبارت دیگر شاخص ضریب جینی در این فاصله 3/6 درصد رشد کرده است. این یعنی عواید درآمدهای نفتی و رانتی بیش از اینکه به طبقههای فرودست برسد، باعث بهبود شرایط اقتصادی طبقه فرادست در کشور شده است؛ موضوعی که حالا سازمان برنامه و بودجه هم بر آن صحه گذاشته است.
سازمان برنامه و بودجه کشور در روز 29 مهرماه سال جاری خلاصهای از نتایج تحقیق دفتر اقتصاد کلان این سازمان بر روی «تغییرات رفاه مادی خانوار» را منتشر کرد. در این گزارش به تاثیر تحریم و رفع تحریم بر روی رفاه خانوار اشاره شده است. در گزارش سازمان برنامه و بودجه با اشاره به افزایش نابرابری درآمدی در جامعه، آمده است: «شدت نابرابری (ضریب جینی) رفاه مادی خانوار از سال ۱۳۹۰ شاهد افزایش ملایمی بوده در حالی که ضریب جینی براساس مخارج تقریبا ثابت (تغییرات از نظر آماری غیرمعنادار) و افزایش نابرابری درآمدی در طول زمان شدید بوده است».
یکی از نکات جالب این گزارش، تاثیر تحریم بر دهکهای مختلف جامعه و همچنین تاثیر رفع تحریم بر افزایش رفاه دهکهای مختلف است. در این گزارش اعلام شده است: «این مطالعه نشان میدهد طی ۲ سال پس از رفع تحریمها، رفاه مادی خانوارهای شهری بین ۵ الی ۱۰ درصد بهبود یافته است. بیشترین اثر منفی اعمال تحریمهای بینالمللی بر دهکهای پایین درآمدی بویژه روستایی و بیشترین نفع از اجرای برجام نصیب خانوارهای پردرآمد (شهری و روستایی) شده است».
طبق این بخش از گزارش سازمان برنامه و بودجه، بیشترین نفع حاصل از توافق هستهای و رفع تحریم نصیب اقشار ثروتمند کشور شده است. این در حالی است که بیشترین آسیب از تحریم متوجه اقشار کمدرآمد و دهکهای پایین بوده است. در واقع برجام بیشتر به نفع ثروتمندان بوده تا اقشار متوسط و فرودست.
*** هدف روحانی از بزرگنمایی اثر تحریم کسی نیست که «تحریم» را پدیدهای کاملا بیاثر بر اقتصاد کشور عنوان کند، آنچه محل اختلاف است، تعیین عامل اصلی مشکلات اقتصادی است. دولت در حالی «تحریم» را عامل اصلی مشکلات اقتصادی کشور میداند که اثرگذاری تحریم به طور کامل وابسته به ساختارهای اقتصادی کشور است، در واقع هر چه ساختارهای اقتصاد کشور دقیقتر و منسجمتر تنظیم شده باشد، اثرگذاری تحریم به حداقل میرسد. این گزاره البته مورد پذیرش اکثر کارشناسان اقتصاد هم هست. در چنین شرایطی بدیهی است که مسائل ساختاری اقتصاد کشور نسبت به تحریم کاملا در تقدم اثرگذاری است. از همین رو حل این مسائل تقدم بسیار بالاتری نسبت به حل مساله تحریم دارد. گذشته از این، حل مسائل اقتصادی کشور، موضوعی کاملا داخلی است و کشورهای دیگر هیچ امکانی برای اثرگذاری بر آن ندارند تا بتوانند مانع حل مشکلات شوند. اصلاح ساختار مالیاتی، اصلاح نظام بانکی، حذف قاچاق از اقتصاد، اصلاح ساختار بودجه و... تنها برخی از اساسیترین مسائل اقتصاد کشور است. بنابراین پرداختن به این مسائل، بسیار منطقیتر از پرداختن به مسالهای چون تحریم است که حل شدن آن اساسا در گرو اراده کشورهای دیگر است. در چنین شرایطی اظهارات خلاف واقع مسؤولان دولت مبنی بر عاملیت تحریم در مشکلات اقتصادی، هیچ دلیلی جز منحرف کردن اذهان مردم و کارشناسان از نقش سیاستهای مخرب دولت در رسیدن اقتصاد کشور به شرایط نامطلوب فعلی ندارد. هر چند انگیزه رئیسجمهور در ارسال آدرسهای غلط به مردم میتواند دلایل مختلفی بویژه در حوزه سیاسی داشته باشد اما این اقدام وی در بعد اقتصادی هم قابل تحلیل است. به نظر میرسد انگیزه اصلی روحانی در ارسال آدرس غلط به مردم در بعد اقتصادی، فرافکنی مسؤولیت نابسامانی اقتصاد کشور و معرفی «تحریم» به عنوان مقصر اول و آخر مشکلات مردم است. تلاش روحانی و دولت وی برای معرفی تحریم به عنوان یگانه مساله اقتصادی کشور، عموما با هدف مبرا کردن خود از پاسخگویی به مردم بابت تنگنای معیشتی پیشآمده ناشی از سیاستهای غلط اقتصادی و مدیریت ناکارآمد انجام میشود. ارسال به دوستان
طی 24 ساعت 431 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
431
* حاشیهسازی در روزهای سخت کرونایی!
گروه اجتماعی: نخستین روز محدودیتهای شدید کرونایی با ترافیک و ازدحام در اماکن و وسایل حملونقل عمومی همراه شد و روحانی هم اعلام کرد این تعطیلات(!) برای این بود که به مردم بگوییم مساله ویروس کرونا خیلی جدی است و همه باید مراعات کنند.
به گزارش «وطن امروز»، طبق مصوبه ستاد مقابله با کرونا، محدودیتهای شدید کرونایی از روز گذشته در سراسر کشور متناسب با وضعیت کرونایی هر شهر اجرا شد. در شهرهای قرمز کرونایی فقط مشاغل گروه یک شامل بانکها، کارخانهها و مطبوعات مجاز به فعالیت هستند و در تهران نیز بازار و اکثر فروشگاهها بسته بود اما فعالیت در سطح شهر ادامه داشت و با توجه به بارش باران، ترافیک در خیابانها وجود داشت. به عبارت بهتر دیروز تهران مثل یک شهر تعطیل نبود چرا که اکثر مغازهها و بانکها فعال بودند، اتوبوس و مترو پرازدحامتر از روزهای گذشته بود و رستورانها هر چند به صورت بیرونبر اما خدمات ارائه میکردند. میتوان گفت در روز اول محدودیتها، هر چند بازار و فروشگاههای بزرگ تعطیل بودند اما جمعیت و ازدحام همیشگی به مکانهای محدودتر منتقل شدند. هدف از محدودیتهای جدید از بین بردن ازدحام و انجام فاصلهگذاری اجتماعی است اما این مساله در روز ابتدایی محدودیتها هویدا نبود.
بسیاری از متخصصان وزارت بهداشت تعطیلی و قرنطینه کامل را بهترین راهکار میدانند اما دولت زیر بار تعطیلی نرفت و فقط با تعطیلی پراکنده و نصفه و نیمه موافقت کرد. جالب اینکه دیروز روحانی در ستاد مقابله با کرونا به این مساله اشاره کرد و گفت هدف از تعطیلات فقط این بوده که به مردم گفته شود موضوع جدی است!
روحانی دیروز گفت: بعضی جاها ناچار به تعطیلی شدیم تا تجمع و تردد کم شود؛ قبلا میگفتیم همه پروتکلها را مراعات کنید به خاطر اینکه خودتان و اقوامتان سالم بمانید و فشار از دوش کادر درمانی کاهش پیدا کند. جمع شدنها و دورهمیها بر اساس نتیجه تحقیقات نشان میدهد که صحبت کردن باعث انتشار افشانهها میشود که باعث ابتلای افراد زیادی میشود. یک فرد مبتلا در یک جمع ۵۰ نفره در ۲ ساعت باعث میشود همه مبتلا شوند؛ مسؤولیتپذیری آحاد جامعه مهم است.
وی ادامه داد: در جلسه امروز مصوب شد که همه افرادی که در جامعه میآیند باید کارت ملی یا یک کارت با کد ملی همراه داشته باشند تا بتوان از این طریق از ورود افراد مبتلا به جامعه و ارائه خدمات به آنان جلوگیری کرد. تعداد تستهای روزانه افزایش یافته و ممکن است تعداد افراد مبتلا بیشتر شود اما در ادامه از تعداد فوتیها کم میشود. اگر مردم مراعات کنند نیاز به یک ساعت تعطیلی نداریم و امیدوارم مردم با مراعات خود تعطیلات را کوتاه کنند و فوتیها و نگرانیها کاهش یابد. این تعطیلات برای این بود که به مردم بگوییم مساله ویروس کرونا خیلی جدی است و همه باید مراعات کنند.
صحبتهای روحانی در حالی است که در روزهای اول ورود کرونا به کشور، مقررات قرنطینه بویژه توسط افراد مسن، کودکان و بیماران بیشتر رعایت میشد ولی متاسفانه کمکم به دلایل مختلف، این موضوع رنگ باخت. حتی به رغم تأکیدات مبنی بر اینکه از سفر رفتن پرهیز شود اما هنوز در ایام تعطیل، جادهها شلوع میشود؛ در هر حال این اتفاقات موجب شده است که ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا به فکر چاره باشد. در کنار پیگیری محققان کشور برای پیدا کردن راه درمان و تولید واکسن، پیشگیری با رعایت دستورالعملها همچنان در صدر توصیههاست.
علی شاهعباسی، رئیس بیمارستان شهید دکتر فیاضبخش تهران مردم را از سادهانگاری درباره بهبود شرایط کرونایی برحذر داشت و گفت: اگر چه در 3-2 روز گذشته مراجعان به بیمارستان کمتر شده است اما نباید این بیماری را ساده گرفت.
وی افزود: برای غلبه بر شیوع این بیماری باید از شیوع ویروس کرونا با تدابیر مختلف جلو بود. باید آموزشها را مجازی کنیم، در مرزهای کشور کنترل بیشتر صورت گیرد و محدودیتهای شخصی بیشتر شود. در موج اول بیماری، تدابیر جدیتری اتخاذ شد و محدودیتهای اعمالی شدیدتر بود. در آن زمان حتی در مقطعی جراحیهای غیراورژانسی متوقف شده بود. اکنون شاید به واسطه کمتر شدن سختگیریها، مردم هم سادهتر با بیماری برخورد میکنند در حالی که بر شدت بیماری افزوده شده است. متأسفانه همچنان سفر، میهمانی، جشن، مراسم عزا و دورهمیها در برنامههای مردم هست. این اقدامات بسیار خطرناک است، چرا که تعداد مبتلایان و افراد ناقل در سطح جامعه بالاست و شانس انتقال بیماری بیشتر شده است.
* هشدارهای پلیس با آغاز محدودیتهای جدید کرونایی
همزمان با آغاز مرحله جدیدی از محدودیتهای کرونایی، معاون اجتماعی پلیس پیشگیری تهران بزرگ توصیهها و هشدارهایی را به مردم ارائه کرد. سرگرد وحید سلطانیپاجی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه مجرمان همواره در شرایط خاص و با سوءاستفاده از این جو اقدام به سودجویی از موقعیت میکنند، گفت: در همین راستا این احتمال وجود دارد که افراد سودجو و مجرم با غصب و جعل عناوینی نظیر مامور پلیس، مامور بهداشت، بازرس اتحادیه، تعزیرات و... اقدامات مجرمانهای انجام دهند که لازم است در این باره شهروندان هوشیاری خود را حفظ کنند. سلطانی اضافه کرد: یکی از این موارد احتمال مراجعه افراد سودجو به صاحبان و متصدیان صنوف، شهروندان یا خودروهای آنان است که در این باره لازم است شهروندان حتما از جزئیات اجرای طرحها آگاه باشند و بدانند که هیچگاه ماموران اعم از پلیس، بهداشت و... با مراجعه مستقیم به شهروندان مبلغی را تحت عنوان جریمه اخذ نمیکنند. همچنین طبق اعلام نهادهای مربوط، خودرویی نیز در این طرح توقیف نمیشود و صرفا اعمال جریمه انجام خواهد شد که آن هم در سامانه رسمی پلیس راهور قابل استعلام است. وی ادامه داد: بنابراین اگر شهروندان با مواردی از مراجعه افراد به واحد صنفی یا در منازل خود روبهرو شدند حتما صحت و سقم موضوع را بررسی کنند. به گفته وی، هیچ ماموری برای اجرای محدودیتهای کرونایی به در منازل مراجعه نخواهد کرد، به همین دلیل درخواست ما از شهروندان این است که در این موارد حتما موضوع را به پلیس ۱۱۰ اطلاع دهند.
همچنین فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران با بیان اینکه دریافتی کارکنان مشمول بیمه و صندوق تامین اجتماعی در دوران استفاده از مرخصی استعلاجی کرونا کاهش چشمگیری مییابد، تسهیل فرآیندهای مرتبط با غرامت دستمزد برای کارکنان مبتلا به «کووید-۱۹» را خواستار شد. دکتر علیرضا زالی طی مکاتبهای با وزیر بهداشت، تامین زیرساختهای تسهیل فرآیند غرامت دستمزد کارکنان مشمول بیمه و صندوق تامین اجتماعی را در صورت ابتلا به کرونا و استفاده از مرخصی استعلاجی خواستار شد. وی با اشاره به اینکه دریافتی کارکنان مشمول بیمه و صندوق تامین اجتماعی در دوران استفاده از مرخصی استعلاجی به علت مثبت شدن تست pcr و گذراندن دوران نقاهت و قرنطینه به طرز چشمگیری کاهش مییابد، اظهار کرد: اکثر این کارکنان بهرغم مثبت بودن تست pcr به دلیل جلوگیری از کاهش حقوق و مزایا، متاسفانه در محل کار خود و دستگاههای اجرایی حضور مییابند. وی تاکید کرد: لازم است تمهیداتی اتخاذ شود تا ضمن طرح موضوع در ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا، فرآیند مرتبط با پرداخت غرامت دستمزد ایام بیماری کارکنانی که مبتلا به «کووید-۱۹» شدهاند و به ناچار از استعلاجی بیش از ۳ روز استفاده میکنند، اصلاح شود.
***
[۴۳۱ فوتی جدید کرونا طی ۲۴ ساعت]
شمارجانباختگان کرونا در کشور دیروز مرز 44 هزار نفر را رد کرد. این آمار بالای مرگومیر ناشی از بیماری «کووید-19» هشداری جدی است تا مردم به موضوع رعایت پروتکلهای بهداشتی بیش از پیش توجه کنند. به گزارش «وطنامروز»، سخنگوی وزارت بهداشت دیروز آخرین موارد شناسایی و فوتی ناشی از «کووید-۱۹» در کشور طی ۲۴ ساعت یعنی از ظهر روز جمعه تا ظهر روز شنبه را اعلام کرد. سیماسادات لاری گفت: از ظهر روز جمعه تا ظهر امروز (دیروز) و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۱۲ هزار و ۹۳۱ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۲ هزار و ۱۵۵ نفر از آنها بستری شدند. وی همچنین گفت: مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۸۴۱ هزار و ۳۰۸ نفر رسید. وی در ادامه افزود: متاسفانه در این مدت، ۴۳۱ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۴۴ هزار و ۳۲۷ نفر رسید. لاری گفت: خوشبختانه تاکنون ۵۹۶ هزار و ۱۳۶ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. سخنگوی وزارت بهداشت ادامه داد: ۵۷۷۸ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» نیز در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. وی افزود: تاکنون ۵ میلیون و ۷۴۷ هزار و ۳۲۵ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است. به گفته وی، استانهای تهران، اصفهان، قم، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، سمنان، قزوین، لرستان، اردبیل، خوزستان، کرمانشاه، کهگیلویهوبویراحمد، گیلان، بوشهر، زنجان، ایلام، خراسان رضوی، مازندران، چهارمحالوبختیاری، البرز، آذربایجان غربی، مرکزی، کرمان، خراسان شمالی، همدان، یزد و کردستان در وضعیت قرمز قرار دارند. همچنین استانهای هرمزگان، فارس، گلستان و سیستانوبلوچستان نیز در وضعیت نارنجی و زرد قرار دارند.
****** حاشیهسازی در روزهای سخت کرونایی!
گروه اجتماعی: استعفاهای سریالی در وزارت بهداشت آن هم در روز اول اجرای محدودیتهای جدید و شدید، ناکارآمدی دولت و عدم مدیریت صحیح در مقابله با کرونا را بیش از پیش عیان کرد.
به گزارش «وطن امروز»، یک روز بعد از اینکه وزیر بهداشت از وضعیت تحقیقات و پژوهش در وزارتخانه و عدم یاریرسانی به درمان کرونا گله کرد، معاون پژوهشی سعید نمکی از سمت خود استعفا و در استعفانامه خود به وزیر بهداشت هم حمله کرد!
رضا ملکزاده جمعهشب پس از 7 سال فعالیت در سمت معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، با انتشار نامهای از سمت خود استعفا کرد اما اینکه در این برهه حساس مواجهه با کرونا و در آستانه هفته پژوهش چگونه چنین اتفاقی رخ داد و اینگونه در وزارت بهداشت تضارب آرا دیده شد(!) موضوعی است که شاید ریشه در ماههای گذشته داشته باشد.
ملکزاده که پیشتر در دولت مرحوم رفسنجانی طی سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۲ و پیش از سیدعلیرضا مرندی در سمت وزیر بهداشت فعالیت داشت، در سالهای گذشته در دولت تدبیر و امید از مهرماه سال ۱۳۹۲ با حکم سیدحسن هاشمی- وزیر وقت بهداشت- در سمت معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت مشغول به کار شد و بعدها در دولت دوازدهم نیز حتی زمانی که سعید نمکی جایگزین هاشمی شد، او همچنان به فعالیتش در این سمت ادامه داد و به عبارت دیگر از سوی وزیر جدید نیز در سمت خود ابقا شد.
وزیر بهداشت اما روز پنجشنبه به یکباره به انتقاد تند و صریح از وضعیت تحقیقات سلامت پرداخت و حتی در بخشی از صحبتهای خود با اشاره به نام دکتر رضا ملکزاده، عنوان کرد: «۹۸ درصد تحقیقات در نظام سلامت، صرف انتشار مقالات در فلان مجلات میشود که به کار نمیآید. بشدت به روند تحقیقات نظام سلامت انتقاد دارم. نامه بنده به دکتر ملکزاده در روزهای اول شیوع کرونا در کشور را مشاهده کنید که ۱۰ آیتم تعیین شده اما یکی از آنها تاکنون جواب نداده است. کدام وزیر کمخرد با چنین یافتههای شکستهای میتواند بخش سلامت کشور را اداره کند؟ اصلا نباید بر یافتههایی که بر حسب یک تخمین به وزیر داده میشود، کار و اعتماد کرد. این تخمینها تاکنون درست نبوده و ۱۰ مدل اپیدمیولوژیک به من دادند که هیچ کدام صحیح نبوده و برای هیچ اقدامی مناسب نبود».
اما این بار ملکزاده به رسم سابق خود به پاسخگویی به نقدهای مطرحشده پرداخت ولی با ادبیاتی به مراتب تندتر و بدین ترتیب، با انتشار نامهای شدیداللحن و بلندبالا، خبر استعفای خود را مطرح کرد.
در بخشهایی از این نامه، آمده است: «اظهارات اخیر جنابعالی درباره تحقیقات علوم پزشکی ایران با ادعاهایی همچون «۹۸ درصد تحقیقات علوم پزشکی صرف انتشار مقالات در فلان مجله میشود» و طرح سوالاتی مانند «تحقیقات علوم پزشکی چقدر پا به عرصه پرمشکل نظام سلامت گذاشته است؟» چنان بیپایه و اساس است که حتی بیگانگان ایرانستیز در فراسوی مرزهای کشور، که در قالب پروژههای کلان و صرف میلیاردها بودجه، درصدد اثبات ناکارآمدی تحقیقات علوم پزشکی در ایران بودهاند، چنین نتیجه عجیب و کاملا مردودی نگرفتهاند، چرا که همان گروههای متخاصم هم، پس از تحقیقات پرشمار و تعطیلناپذیر خود، بهرغم اشاره به برخی اشکالات موجود در سیاستهای تحقیقاتی ایران که به اعتقاد ما ریشه در سیاستگذاریهای خارج از حیطه وزارت بهداشت و در مرجعی فراتر دارد، در نهایت به پیشرفتهای کیفی تحقیقات علوم پزشکی ایران و افزایش چشمگیر استناد به مقالات محققان ایرانی در کنار رشد کمی اذعان کردهاند و اسناد آنها موجود و منتشر شده است».
یکی دیگر از نکاتی که در ماجرای استعفای ملکزاده نباید از آن بسادگی گذشت، استعفای علی نوبخت، نایبرئیس و دبیر شورای مشورتی بیماری کرونا بود که با این استعفا تلاش کرد حمایتهای خود را از وزیر بهداشت سلب کند. هر چند گلایههای چند روز گذشته نمکی نشان میداد برخی اعضای ستاد کرونای وزارت بهداشت نهتنها همکاری لازم را برای مدیریت این بیماری نداشتهاند، بلکه فقط با نشستن بر مسندی به دنبال رسیدن به اهداف خود بودهاند. استعفای نوبخت آن هم در شرایطی که محدودیتهای جدید کرونا در کشور در حال اجراست؛ جای تأمل دارد و این سوال را در اذهان عمومی شکل میدهد که استعفای وی چیزی جز تلاش برای ضربه زدن به سلامت مردم و برنامهریزیهای وزارت بهداشت بوده است؟
* فرید نجفی جایگزین ملکزاده
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در حکمی فرید نجفی را به عنوان سرپرست معاونت تحقیقات و فناوری این وزارتخانه منصوب کرد. جالب اینکه سعید نمکی در متن حکم نجفی بار دیگر مدیریت ملکزاده را زیر سوال برد و از اظهارات عجیب و غریب معاون قبلی خود خبر داد. نمکی در این حکم آورده است: «بعضی از موارد غیرعالمانه از قبیل عدم ابتلای مجدد، گرفتاری 30 میلیون هموطن و ترویج اندیشه ایمنی دستهجمعی از تراوشات آن مجموعه بود که کار را در مدیریت بیماری و اوضاع مدیران ارشد سختتر کرد. پرداختن جنابعالی به مفاد نامه ضمیمه بسیار حائز اهمیت است».
دود حاشیههای وزارت بهداشت آن هم در آستانه آغاز محدودیتهای جدید و مقابله با موج سوم کرونا قبل از همه به چشم مردمی خواهد رفت که برای مدیریت کرونا روی تدبیر دولت حساب باز کردهاند. ناکارآمدی دولت در مقابله با کرونا از قبل اثبات شده اما حاشیههای وزارت بهداشت در روزهای مهم کرونایی نشان میدهد سوءمدیریت در دولت بیش از حد تصور است و انتظار میرود حداقل در مواجهه با بحرانی مثل کرونا دولت این حاشیهها را مدیریت کند.
***
[شکایات از معاون مستعفی وزارت بهداشت در کمیسیون اصل ۹۰ پیگیری میشود]
حجتالاسلام نصرالله پژمانفر، رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس در صفحه شخصی خود با اشاره به شکایاتی که از رضا ملکزاده به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس رسیده، در بخشی از توئیت خود نوشت: «به کمیسیون اصل 90 تعدادی شکایت از شخص آقای ملکزاده، معاون پژوهشی مستعفی وزارت بهداشت در ماههای گذشته واصل شده است. طبق قوانین کمیسیون اصل 90 با استعفای افراد، پیگیری شکایات متوقف نمیشود و فرد باید پاسخگوی عملکرد خود باشد». به دنبال صحبتها و انتقادات اخیر وزیر بهداشت نسبت به وضعیت تحقیقات سلامت، رضا ملکزاده، معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت روز گذشته از سمت خود استعفا کرد.
ارسال به دوستان
تهدیدها و فرصتهای مصوبات شورای عالی بورس
حمید کمار: شورای عالی بورس، هفته گذشته مصوبات جدید خود را اعلام کرد. 5 محور مصوبات شورای عالی بورس به شرح زیر است:
1- افزایش سقف صندوقهای سرمایهگذاری بر درآمد ثابت از ۳۰ به ۵۰ هزار میلیارد تومان
2- اختصاص حداقل ۵۰ درصد از مجموع ۲۰ درصد نصاب سهام در داراییهای این صندوقها به سهام عدالت
3- افزایش حداقل سهم اوراق دولتی در دارایی این صندوقها از ۱۰ به حداقل ۲۵ درصد
4- تسریع بانک مرکزی در امور صدور مجوز برای صندوقهای سرمایهگذاری وابسته به نهادهای مالی مرتبط با بانکها
5- صدور امکان تاسیس صندوق برای بانکهای فاقد صندوق و اجازه تاسیس بیش از یک صندوق برای بانک.
با دقت در موارد پنجگانه فوق، مشخص میشود مصوبات شورای عالی بورس به طور کلی ۲ هدف عمده «جبران کسری بودجه» و «افزایش تقاضا در بورس» را دنبال میکند. در واقع شورای عالی بورس با کاهش محدودیت صندوقهای درآمد ثابت، ظرفیت جدیدی برای فروش اوراق بدهی ایجاد کرد. همچنین افزایش حداقل سهم اوراق دولتی در سبد داراییهای این صندوقها از 10 به 25 درصد، تاثیر مستقیمی بر افزایش فروش اوراق بدهی دولتی دارد. سایر تصمیمات دولت هم البته در جهت افزایش تقاضا برای فروش هر چه بیشتر اوراق بدهی دولتی و جبران کسری بودجه سال جاری نقش بسزایی دارد. با این حال چند نکته نگرانکننده در رابطه با این مصوبات وجود دارد.
با توجه به افت شدید رقم فروش اوراق بدهی دولتی در ۲ ماه اخیر و به خطر افتادن هدف جبران کسری بودجه سال جاری، کاهش محدودیت صندوقهای سرمایهگذاری، یکی از راهکارهای کمهزینه و سریع برای ایجاد تقاضا برای اوراق بدهی دولتی است. مکلف شدن صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت به افزایش سهم اوراق بدهی دولتی در سبد داراییها به حداقل 25 درصد اقدامی قابل تقدیر در موضوع جبران کسری بودجه سال جاری است. با این حال تصمیم شورای عالی بورس مبنی بر ورود بانکها به بورس به واسطه صندوقهای درآمد ثابت، خطر بیشتر شدن سرعت رشد نقدینگی را به دنبال دارد. هدف دولت از باز کردن هر چه بیشتر پای بانکها به بورس، پمپاژ هر چه بیشتر نقدینگی به این بازار با هدف جبران افت اخیر بازار است. این تصمیم اما در نهایت میتواند به قیمت رشد شدید نقدینگی و تورم تمام شود که هزینه آن به اقشار کمدرآمد تحمیل میشود.
ارسال به دوستان
از یک سوراخ 2 بار گزیده میشویم؟
محمدباقر ادیب: حسن روحانی و محمدجواد ظریف، هفته گذشته، با عجله، تلاش نمایانی برای قدیسسازی از بایدن و ایجاد این تلقی که اگر بایدن به برجام برگردد، مشکلات اقتصادی یکسره و یکشبه حل خواهد شد، انجام دادند. در حالی که هنوز خود بایدن هم نمیداند درباره ایران چکار میخواهد بکند، روحانی و ظریف طوری حرف میزنند که گویی جلوتر از خود آنها میدانند سیاست دولت بعدی آمریکا چیست یا شاید هم در حال ایجاد این تلقی هستند که این خود آنها هستند که در پس پرده، درباره تعیین سیاست در موضوع ایران، به بایدن مشورت میدهند.
این رفتار هیجانزده، عجولانه و کمی به اصطلاح «تابلو»، این تلقی را ایجاد میکند که روحانی و ظریف در موضوع برجام روابطی پنهان با دولت بایدن برقرار کردهاند- آنچنان که نیویورکتایمز به نکاتی در این باره اشاره کرد و البته به سرعت از جانب وزارت امور خارجه تکذیب شد- و در خفا در حال گفتوگو درباره چیزی هستند که بشدت از آن منع شدهاند. این همان روندی است که در مذاکرات برجام هم مشاهده شد و نهایتا منجر به توافقی شد که در اصل پس پرده مذاکره شده بود و نظام در نهایت بیش از چند درصد نتوانست آن را تصحیح کند. علاوه بر این، رفتار روحانی و ظریف طوری است که بهسادگی میتوان فرض کرد آنها در تبدیل کردن برجام به مساله اول کشور و آغاز دیالوگ با دولت بایدن، منفعت شخصی دارند. اینکه آن منفعت چیست، امری است که باید در آن تامل کرد.
در درجه اول، واضح است حسن روحانی تصور میکند گریزگاهی برای پوشاندن ناکارآمدی فاجعهبار خود در حوزه اقتصادی پیدا کرده است. برای دولتی که دلار را 3 هزار تومان تحویل گرفته و 30 هزار تومان تحویل میدهد، بیگمان نعمتی است که برای مدتی -ولو کوتاه- توجه جامعه را از فاجعهای که آفریده، منحرف کرده و به نقطهای موهوم خیره کند. دولت بسیار مایل است بگوید اوضاع خوب بود تا اینکه ترامپ از راه رسید و همه چیز را خراب کرد. اما حقیقت این است که ترامپ کاری جز ادامه راه اوباما و بایدن ـ و تمدید تحریمهایی که آنها اعمال کرده بودند ـ نکرد. تحریمهای آیسا و سزار در دوره اوباما اعمال شد؛ در دوره اوباما بود که معلوم شد تحریمهای اقتصادی از جمله تحریم دلار با عناوین غیرهستهای اساسا تعلیق نشده، در دوران اوباما بود که اعمال همان تحریمهای تعلیق شده در برجام با عناوین غیرهستهای آغاز شد، در دوران اوباما بود که انتفاع اقتصادی ایران از برجام به FATF مشروط شد، در دوران اوباما بود که داعش به وجود آمد و در دوران اوباما بود که دانشمندان هستهای ایران ترور شدند. حالا هم روحانی و ظریف میتوانند چشمهای خود را ببندند و حقیقت را نبینند اما دود این تغافل مستقیما به چشم مردمی خواهد رفت که ناگهان ظرف چند ماه خواهند دید بایدن از حیث تداوم تحریم و فشار، اساسا تفاوت چندانی با ترامپ ندارد. اساسا آنچه از دولت اوباما- بایدن دیدیم جز این نبود که روی کاغذ توافق بکنند، با عاملیت روحانی و ظریف جامعه ایران را شرطی کنند، بعد اجرای تعهداتشان در توافق را به بهانههای مختلف گروگان بگیرند و از نظام امتیازهای بیشتر -و اضافی- بخواهند. هیچ دلیلی وجود ندارد که این رویه اصلاح شده باشد و بلکه برعکس با توجه به اینکه اعضای تیم بایدن آشکارا گفته میخواهد از دستاوردهای سیاست فشار حداکثری ترامپ استفاده کند، قطعی است که این روند با شدت بیشتری علیه ایران تداوم خواهد یافت. این یک اصل مهم است که دولت روحانی باید تکلیف خود را روشن کند و آشکارا تمایلی به این کار ندارد.
نکته بسیار مهم دیگر این است که روحانی و ظریف در مقام حرف میگویند به دنبال رفع تحریمها هستند اما در عمل، تلاشی برای وادار کردن آمریکا به لغو تحریمها از سوی آنها مشاهده نمیشود. اگر خوشبین باشیم ـ ساده ولی نه ـ طراحی مشکوک روحانی و ظریف این است که تجربه زیسته برجام را یک بار دیگر تکرار کرده و صرف تعهد کاغذی آمریکا را به معنای لغو تحریم تفسیر کنند و بعد هم که تحریم لغو نشد و همه دیدند در عمل چیزی تغییر نکرده، یا تقصیر را گردن انقلابیون در داخل بیندازند یا به دنبال برجامهای بعدی بدوند و نتیجه را به آن مشروط کنند. برجام نشان داد در عمل مکانیسمی برای لغو تحریم نیست بلکه زیرساختی است برای گرفتن اهرم هستهای از دست ایران و اعمال تحریمهای جدید، آن هم در حالی که امکان نشان دادن واکنش هستهای از ایران گرفته شده است. تجربه یک دهه گذشته نشان میدهد اگر لغو واقعی تحریم و کاهش فشارها یک راه داشته باشد، این است که ایران اهرمهای قدرت خود را توسعه داده و فشارهای طرف مقابل را هزینهمند کند. لااقل در ۲ مقطع در حدود یک دهه و نیم گذشته، یکی از 84 تا 87 و دیگری از اردیبهشت تا انتهای پاییز 98 وقتی ایران نشان داد میتواند فشارهای غرب را هزینهمند کند، به نتیجه واقعی که تعدیل پروژه فشار و بهبود اساسی پیشنهادهای آمریکا و اروپا در حوزه اقتصادی بود، بسیار نزدیک شد اما در هر دو، اول بار با فتنه 88 و در دومی با راه افتادن آشوب آبان بر اثر تصمیم بنزینی حسن روحانی، این فرصتها از دست رفت. اکنون بار دیگر در مقطعی مشابه قرار داریم. یک تصمیم درست و شجاعانه که اهرمهای هستهای و امنیتی ایران را احیا کند میتواند به تغییر اساسی محاسبات بایدن منجر شود و در غیر این صورت، بایدن، همان ترامپ خواهد بود که قرائت خاص خود از سیاست فشار را اجرا خواهد کرد در خفا به روحانی و ظریف خواهد خندید، همانطور که جان کری و وندی شرمن خندیدند و این خنده را در خاطراتشان یادآوری و ثبت کردند.
البته روحانی و ظریف هر چه کنند نمیتوانند این حقیقت را پنهان کنند که دولت آنها در ایران رو به زوال است و هیچ طرف خارجی قاعدتا به دولتی دل نمیبندد که هم زمان زیادی بر سر کار نیست، هم کارنامه درخشانی نداشته و محبوبیتی ندارد و هم تقریبا قطعی است که پس از پایان کار، مخالفانش بر سر کار خواهند آمد. البته شاید دولت بایدن تصمیم بگیرد به هر قیمت به غربگرایان در ایران کمک کرده و آنها را یک بار دیگر به کشور تحمیل کند اما حتی اگر این تصمیم را گرفته باشد باید توجه کند که نشان دادن تعلق خاطر شدید به یک جریان خاص در ایران، دلیلی موجه برای کنار گذاشته شدن آن جریان از صحنه نیز ایجاد خواهد کرد.
هیجانزدگی روحانی و ظریف حتی منطق مذاکراتی هم ندارد. شرطیسازی جامعه در حالی که هنوز تکلیف هیچ چیز روشن نیست، میتواند طرف مقابل را به این نتیجه برساند که دولت در ایران بشدت نیازمند یک توافق است که چنین به مردم خود آدرس غلط میدهد و در این صورت محتملترین اتفاقی که رخ خواهد داد، این است که برای تحقق همان چیزی که روحانی و ظریف آرزومند آن هستند یعنی بازگشت شکلی به برجام، شرطهای عجیب و غریب خواهد گذاشت و امتیازهای اضافی خواهد خواست. جالب است که این اتفاق خیلی طول نکشید و تونی بلینکن گزینه اول بایدن برای وزارت خارجه همین دیروز اعلام کرد برای بازگشت به برجام باید ایران در حوزه موشکی امتیاز بدهد. ظریف اگر مذاکرهکننده قابلی بود حداقل باید این مقدار میفهمید که عملیات شرطیسازی با نیازمند نشان دادن کشور، مذاکرات را از محتوا تهی میکند و با هیجانی کردن وضعیت جامعه، طرف مقابل را به این نتیجه میرساند که حالا که فشار اجتماعی روی تصمیمگیرندگان هست، میتواند امتیازهای کمتری بدهد و امتیازهای بیشتری بخواهد. جالب است که این اتفاقات عینا همین 5 سال پیش رخ داده و برای کشوری به عظمت ایران ناپسند خواهد بود اگر فقط طی 5 سال از یک سوراخ ۲ بار گزیده شود.
البته نکته جالب این است که جامعه ایرانی پس از پیروزی بایدن چندان هم شرطی نشد. فاجعه اقتصادیای که دولت روحانی آفریده آنچنان بزرگ است که جامعه به وعدههای سیاست خارجی او نیز دیگر هیچ اعتمادی ندارد و بلکه برعکس بخوبی درک میکند حتی برای یک گشایش در عرصه سیاست خارجی باید کسانی بر سر کار بیایند که حداقلی از اعتبار در داخل و خارج برایشان باقی مانده باشد.
البته پیداست که روحانی و ظریف کوتاه نخواهند آمد و اگر چنین باشد باید خود را برای پذیرش تبعات آن هم آماده کنند. نظام جمهوری اسلامی در مقابل دولت ترامپ، پشتسر دولت روحانی ایستاد و اجازه نداد این دولت ساقط یا استیضاح شود. حال اگر قرار باشد همین دولت با بایدن زد و بند کند و علیه سیاستهای نظام بهپا خیزد، طبعا باید با آن معاملهای متفاوت از گذشته کرد. نویسنده این سطور تصور میکند همچنان تیم روحانی-ظریف به یک توافق پشتپرده با آمریکا و غافلگیر کردن نظام فکر میکند. از دید آنها نتیجه این توافق این خواهد بود که بایدن یکشبه به برجام بازمیگردد و در این صورت نظام برای اینکه این بازگشت واقعا فایدهای داشته باشد، چارهای جز مذاکره نخواهد داشت. در واقع دروغی بزرگتر از آنچه محمدجواد ظریف 4 روز قبل به روزنامه ایران گفت و در آن مدعی شد «اساسا نیازی به مذاکره نیست» وجود ندارد. دولت میخواهد بدون لغو تحریم و صرفا با هدف باز کردن دست آمریکا در انتخابات ایران، مذاکره را به کشور تحمیل کند. روا نیست ظرف 5 سال از یک سوراخ ۲ بار- و در دومین بار شدیدتر- گزیده شویم.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|